١. از صبح تنگی نفس دارم همراه با تب. مسکن نمیتونم بخورم چون خطر معده درد شدید تهدیدم میکنه که مشخصا به خاطر اون حجم از هایپ و قهوه ای هست که یک ماه پیش مصرف کردم! سرم درد میکنه ولی با این وجود حس میکنم کرونا ندارم! :| احتمالا چون دوست ندارم بمیرم دارم خودم رو گول میزنم. هوم اگه بمیرم یحتمل هیچکی منو به یاد نمیاره و تا ابد از خاطر همه پاک میشم و هیچ وقت live on نخواهم بود. حتی یه مراسم ختم خشک و خالی، یه دونه فاتحه.

شما فاتحه میخونید، نه؟ اصلا اگه نخونید حلالتون نمیکنم! 

٢. ای کاش هر چه زودتر نتیجه رو بدن. کم کم دارم استرس میگیرم. هیوا میگه تو خودت covid19 هستی، استرس چی رو داری؟ :دی

٣. دوست داشتم بهت تبریک بگم بابت قبولیت توی المپیاد مدیریت نظام سلامت ولی نمیگم چون حسودیم شد. از الان که مشخصه طلای انفرادی رو میگیری بنابراین امیدوارم که یه تیم بد نصیبت بشه و برای گروهی نقره بشی. ببین چه با انصافم! میتونستم بگم دیپلم افتخار!

خدایا ببین نعماتت رو همگون تقسیم نمیکنی. اون اگه اونطوری شده حداقل اینطوریه، من چی؟ نه اینطوری، نه اونطوری. قربونت برم منم جزء بندگانت به حساب بیار دیگه.

٤. اینقدر حالم زار و نزاره که بابا کلا فراموش کرده باهام قهره و حتی چرا. با تشکر از عدوی خیر!

٥. خدایا لطفا هر چه زودتر حال روحی و روانی و جسمی و عقلی و مغزی و همه چیم رو خوب بفرما. اگه درس نخونم که کوفت شناسی پیام نور هم قبول نمیشم. :( یا اگه چنین نمیکنی حداقلش شب ها من رو نبر توی saint Thomas بچرخون. صبحش چشم وا میکنم میبینم توی بیمارستان شهدای فلان شهر خودمونم، غم دنیا توی دلم میشینه. اگه استعدادش رو واقعا ندارم، اگه الکی دارم تقلا میکنم، اگه کلا منو دوست نداری پس چرا آرزوش رو توی دلم گذاشتی، هوم؟ :(

 

+ فروزانِ قشنگم کامنت های این پست به روت بازه. مرسی از احوال پرسی و یه دنیا شرمنده ام که جواب ندادم. ینی نمیشد، میدونی که.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها